هم ناله با خورشید آخر ماه ذیقعده یادآور حادثه تلخ شهادت امام نهم، حضرت جواد الائمه علیه السلام است. آخر ماه ذیقعده یادآور حادثه تلخ شهادت امام نهم، حضرت جوادالائمه علیه السلام است. امامی که در اوایل قرن سوم هجری سال 203 و پس از 193سال امامتِ امامان پیش از خویش و پس از حادثه تلخ شهادت پدر بزرگوارش امام رضا علیه السلام، امامت و راهنمایی امت اسلامی را بر عهده گرفتند. امامی که در زمان پذیرش منصب امامت بیش از هشت سال نداشتند. امری که به ظاهر بعید است ولی در میان انبیای الهی سابقه داشت و قرآن در داستان حضرت یحیی و عیسی به آن اشاره می نماید. " یا یَحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا " «ای یحیی! کتاب الهی را با قوت بگیر. ما در کودکی فرمان (نبوت) به او دادیم.» [1] " فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً " «مریم به او اشاره کرد، گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟ [ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و] گفت: من بنده خدایم؛ او کتاب آسمانی به من داده و مرا پیامبر قرار داده است.»[2] آری کسانی که با فرهنگ دینی آشنایند به خوبی می دانند امامت و رهبری امت اسلامی امری است که از سوی خداوند به بهترین انسانها واگذار می گردد و تابع سن و سال نیست. خدا بهترین انسانها را انتخاب نمود و بار امانت خویش را بر دوش آنان نهاد و امامت مردم را به آنها سپرد. آنان نیز با استمداد از نیروی الهی این رسالت را به بهترین وجه به دوش کشیدند. مطالعه زندگی کوتاه امام جواد علیه السلام به خوبی این امر را بر ما روشن می نماید که این امام به مانند دیگر امامان معصوم علیهم السلام به مقتضای شرایط و زمان، کشتی هدایت را سکان داری نمودند و سن ایشان تأثیری در این مهم نداشته است. در این فرصت نگاهی کوتاه به زندگانی این امام می اندازیم. تولد و شخصیت امام امام جواد علیه السلام دهم ماه رجب سال 195 هجری در مدینه دیده به جهان گشود. ایشان را محمد نامیدند. پدر گرامیش امام علی بن موسی الرضا صاحب این قبر شریف و مادرشان سبیکه است که خیزران و ریحانه نیز خوانده می شد. حضرت در داشتن تمام صفاتِ زیباى اخلاقى و انسانى سرآمد خوبان روزگار بود. پارسایى، علم و دانش و بخشندگى اش موجب شده بود با القاب جواد، تقى، مرتضى و منتجب شناخته شود. اما در این میان لقب "ابن الرضا" به خاطر شکوه و جلال امام رضا علیه السلام، در میان مردم شهرت بیشترى داشت. حضرت بنابر صحیح ترین نظرها تنها فرزند امام رضا علیه السلام بودند. امامت امام دوران امام جواد علیه السلام به مانند دوران امامت پدر بزرگوار و فرزندان ارجمندشان دورانی بود که مباحث اعتقادی و میان مذهبی به صورت جدی رخ نموده و مورد توجه بود. در این دوره فرقه های مختلف اسلامی و غیر اسلامی رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران، زندگی می کردند و علوم و فنون سایر ملتها پیشرفت نموده و کتابهای زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته و موجی از افکار و اعتقادات مختلف را در میان مسلمانان ایجاد نموده بود. حاکمانِ وقت نیز از این امر استقبال می نمودند و به مترجمان صله و هدیه می دادند تا با این روش در مقابل افکار ناب و الهی امامان معصوم علیهم السلام مانعی بسازند و مردم را به افکار مختلف و ترجمه شده مشغول نمایند و از امامان علیهم السلام دور سازند. امام جواد علیه السلام با سرمایۀ خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود، مانند پدر بزرگوارش جهت پاسداری از دین الهی با رویکرد ویژه ای به مباحث اعتقادی و مذهبی می پرداخت و ضمن بیان مسایل اعتقادی به زبان ساده و مطابق نیاز عموم مردم در جلسات مناظره با نمایندگان این افکار از کیان دین دفاع می کردند. امام نهم علیه السلام در مقام رهبری امت اسلام، به مقتضای نیاز زمانه چنان در عرصه علم و دانش درخشید که دوست و دشمن را به تعجب و شگفتی واداشت. گفتگوها، مناظرات، پاسخ به شبهات عصر، گفتارهای حکیمانه و خطابه های آن گرامی، گواه روشنی بر این مدعاست. علی بن ابراهیم از پدرش نقل کرده است که: بعد از شهادت امام هشتم علیه السلام به زیارت خانه خدا مشرف شدیم و آنگاه به محضر امام جواد علیه السلام رفتیم. بسیاری از شیعیان نیز در آنجا گرد آمده بودند تا امام جواد علیه السلام را زیارت کنند. «عبد اللّه بن موسی» عموی حضرت جواد علیه السلام که پیرمرد بزرگواری بود و در پیشانی اش آثار عبادت دیده می شد، به آنجا آمد و به امام علیه السلام احترام فراوانی کرده و وسط پیشانی حضرت را بوسید. امام نهم بر جایگاه خویش قرار گرفت. مردم به علت خردسال بودن حضرت با تعجب به یک دیگر نگاه می کردند که آیا این نوجوان می تواند از عهده مشکلات دینی و اجتماعی مردم در جایگاه رهبری و امامت آنان برآید؟! مردی از میان جمع بلند شده از «عبداللّه بن موسی»، عموی امام جواد علیه السلام درباره حکمی پرسش نمود. او پاسخ داد: بعد از قطع دست راستش به او حد می زنند. امام جواد علیه السلام با شنیدن این پاسخ ناراحت شد و به عبدالله بن موسی فرمود: عموجان از خدا بترس! از خدا بترس! خیلی کار سخت و بزرگی است که در روز قیامت در برابر خداوند متعال قرار بگیری و پروردگار متعال بفرماید: چرا بدون اطلاع و آگاهی به مردم فتوا دادی؟ عمویش گفت: سرورم! آیا پدرت که درود خدا بر او باد این گونه پاسخ نداده است؟! امام جواد علیه السلام به سئوالی که از پدر بزرگوارشان شده بود اشاره نمودند و روشن نمودند که این حکم مربوط به مورد خاص یاد شده است. نه این مورد. ادامه مطلب... |